زهرا خواجه علی جهانتیغی؛ معصومه عبدالهی
چکیده
هدف این پژوهش ارائه مدل شایستگی کارکنان دانشگاه پیام نور با روششناختی تئوری داده بنیاد بود. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر نوع داده کیفی و از نوع داده بنیاد بود. جامعه آماری پژوهش شامل متخصصان و خبرگان دانشگاه پیام نور بودند که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و اصل اشباع 25 نفر بهعنوان حجم نمونه انتخاب شد. در این پژوهش بهمنظور ...
بیشتر
هدف این پژوهش ارائه مدل شایستگی کارکنان دانشگاه پیام نور با روششناختی تئوری داده بنیاد بود. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر نوع داده کیفی و از نوع داده بنیاد بود. جامعه آماری پژوهش شامل متخصصان و خبرگان دانشگاه پیام نور بودند که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و اصل اشباع 25 نفر بهعنوان حجم نمونه انتخاب شد. در این پژوهش بهمنظور گردآوری دادهها از روش کتابخانهای، مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. مصاحبه با افراد خبره بیانگر روا بودن مصاحبه بود و بهمنظور محاسبه پایایی از روش پایایی بین دو کدگذار استفاده شد که نتایج بیانگر پایا و روا بودن مصاحبه بود. برای تحلیل دادههای پژوهش از طریق تحلیل محتوا استفاده شد. نتایج نشان داد که مؤلفههای ویژگیهای فردی، مدیریت، فناوری اطلاعات، جزء مؤلفههای تأثیرگذار بر شایستگی کارکنان دانشگاه پیام نور بودند. همچنین، مؤلفههای شایستگی کارکنان شامل مؤلفههای شناختی، نگرشی و مهارتی مورد شناسایی قرار گرفت. علاوه بر این سازوکارها و عوامل تسهیل گر و همچنین موانع اجرای مدل شایستگی کارکنان دانشگاه پیام نور نیز ارائه گردید که از برازش مطلوبی برخوردار بود.
زهرا خواجه علی جهانتیغی
چکیده
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین سواد اطلاعاتی و رشته تحصیلی انجام شد. روش پژوهش توصیفی همبستگی بود و جامعه آماری این مطالعه شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت در چهار حوزه تحصیلی فنی و مهندسی، مدیریت و حسابداری، روان شناسی و علوم تربیتی و آموزش زبان انگلیسی به حجم 6500 نفر بودند. با استفاده از فرمول کوکران 363 دانشجو با ...
بیشتر
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین سواد اطلاعاتی و رشته تحصیلی انجام شد. روش پژوهش توصیفی همبستگی بود و جامعه آماری این مطالعه شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت در چهار حوزه تحصیلی فنی و مهندسی، مدیریت و حسابداری، روان شناسی و علوم تربیتی و آموزش زبان انگلیسی به حجم 6500 نفر بودند. با استفاده از فرمول کوکران 363 دانشجو با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه سواد اطلاعاتی سیامک و داورپناه (2009) بود. یافته های این مطالعه نشان داد بین گروه روان شناسی و علوم تربیتی و مدیریت و حسابداری اختلاف معنیداری وجود دارد (05/0 > P) و میانگین در گروه روان شناسی و علوم تربیتی بالاتر از مدیریت و حسابداری بود. همچنین بین گروه فنی و مهندسی و مدیریت و حسابداری اختلاف معنیداری مشاهده شد (05/0 > P) و میانگین در گروه فنی و مهندسی بالاتر از مدیریت و حسابداری بود. در مابقی حوزه های تحصیلی تفاوت معنیداری مشاهده نشد. پیشنهاد می شود جهت ارتقای سطح سواد اطلاعاتی دانشجویان اقدام به برگزاری کارگاه هایی با هدف بالا بردن سواد رایانه ای و سواد کتابخانه ای دانشجویان و ترویج فرهنگ پژوهش محوری گردد.